- باز گردان
- رجعت دهنده مراجعت دهنده باز گرداننده
معنی باز گردان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز گردانیدن
بازگشت دادن، برگردانیدن، باز فرستادن، واپس دادن
شخصی است که به انتخاب کارگردان، مسئول کار با بازیگران است، به گونه ای که آنها بتوانند شخصیتها را تحلیل، گفتگوها را حاضر و میزانسن را در کار خود اعمال کنند. بازی گردان معمولا خود بازیگری حرفه ای و مجرب است.
بازگرداننده
صدقه، قربانی
آفتاب گردان
گرداننده و تغییر دهنده حال ها
تاس بین
گردانندۀ حال، تغییردهندۀ حال و وضع
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
کسی که کار ها را روبراه کند آنکه کاری را اداره کند مدیر، آنکه قولش در افراد مجلس انجمن یا حزبی موثر است متولی: کار گردانان مجلس، کسی که نمایشنامه ها را بروی صحنه آورد کار گردانان تاتر کار گردانان فیلم
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردک، آفتاب گردک، آفتابگردان، آفتاب گردش، روز گرد
گشاده کردن (در و مانند آن) گشوده کردن مفتوح ساختن، وا کردن گره
مقابل بستن، گشودن، وا کردن، کنایه از آمادۀ کار کردن، دایر کردن، کنار رفتن، گشودن گره، کنایه از به روشنی بیان کردن یک مطلب پیچیده، روشن کردن رادیو یا تلویزیون، گشودن راه، اصلاح موی سر یا صورت، عزل کردن، منهدم کردن، جدا کردن چیزی از چیز دیگر
Open, Unfasten, Unfold, Unfurl
открывать , расстегивать , развертывать , разворачивать
öffnen, aufmachen, entfalten
відкривати , розстібати , розгорнути
otwierać, rozpiąć, rozkładać, rozwinąć
打开 , 解开 , 展开
abrir, desabotoar, desdobrar, desenrolar
aprire, slacciare, spiegare
abrir, desabrochar, desplegar
ouvrir, défaire, déplier, déployer
openen, losmaken, ontvouwen
เปิด , ปลด , คลี่
membuka
فتح , فكّ
खोलना , खोलना , फैलाना
לפתוח , לשחרר , לפשט , לפרוש
開ける , 緩める , 広げる
열다 , 풀다 , 펼치다
açmak, çözmek